دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 20:33 :: نويسنده : آيدا
To fall in love سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 12:12 :: نويسنده : آيدا
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 12:12 :: نويسنده : آيدا
سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : آيدا
هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم گفتم: «بیایید تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.» آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم بعد پرسید: «ببخشید خانم! شما پولدارین» نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: «من اوه … نه!» دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى آن گذاشت و گفت: «آخه رنگ آن ها درحالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم. دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 14:14 :: نويسنده : آيدا
اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد. جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : آيدا
ـ بعضي ها براي سربلندي ديگران تا کمر خم مي شوند. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۲ـ هر وقت او را مي بينم کمي مکث مي کنم، مثل ويرگول.
۳ـ شايد بهترين راه براي حفظ آثار باستاني، همچنان در زير خاک بودن آن ها باشد. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۴ـ تمام زندگي ام قسطي است، اما گوشم بدهکار نيست. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۵ـ بي صداترين «تار» را عنکبوت مي نوازد. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۶ـ اين روز ها به هرکي «بال و پر» بدهيد «دُم» در مي آورد. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۷ـ برخي خانم ها، مانع تمرکز سرمايه همسرشان مي شوند. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۸ـ تفاوت ديد من و تو در نمره عينکمان است. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۹ـ خوش به حال فقير که يک حرف از غني بيشتر دارد. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۰ـ شايد تبر همان قند شکن رستم باشد. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۱ـ وقتي «رُخ»ت مرا کيش داد «مات» نگاهت شدم. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۲ـ عشق راهي است هموار اما بعضي ها در اين راه ليز مي خورند. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۳ـ براي اينکه هم رنگ جماعت شود , جماعت را رنگ مي کرد. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۴ـ از ماجراي عشقمان، موهايم روسفيد بيرون آمدند. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۵ـ خيلي سخت است هم روي قولت بايستي و هم زير پا نگذاري اش. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۶ـ بشقاب فقير گرسنه تر از صاحبش است. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۷ـ سخنران خوب کسي است که بعد از سخنراني با نوک پا از سالن خارج شود تا مخاطبان بيدار نشوند. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۸ـ براي مردها زندگي «جاري» است و براي زن ها , همسر برادر شوهر. ❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ۱۹ـ باز هم فراموش کردم فراموشش کنم.
منبع : http://smsjokbahal.blogfa.com
كودكي ده ساله كه دست چپش در يك حادثه رانندگي از بازو قطع شده بود ، براي تعليم فنون رزمي جودو به يك استاد سپرده شد. پدر كودك اصرار داشت استاد از فرزندش يك قهرمان جودو بسازد استاد پذيرفت و به پدر كودك قول داد كه يك سال بعد مي تواند فرزندش را در مقام قهرماني كل باشگاه ها ببيند. سه ماه بعد كودك توانست در مسابقات بين باشگاه ها نيز با استفاده از همان تك فن برنده شود و سال بعد نيز در مسابقات كشوري، آن كودك يك دست موفق شد تمام حريفان را زمين بزند و به عنوان قهرمان سراسري كشورانتخاب گردد. وقتي مسابقات به پايان رسيد، در راه بازگشت به منزل، كودك از استاد رازپيروزي اش را پرسيد. استاد گفت: "دليل پيروزي تو اين بود كه اولاً به همان يك فن به خوبي مسلط بودي، ثانياً تنها اميدت همان يك فن بود، و سوم اينكه راه شناخته شده مقابله با اين فن ، گرفتن دست چپ حريف بود كه تو چنين دست نداشتي! اگر مي شد جمعيت کره زمين را به جمعيت يک دهکده 100 نفره تقليل داد، با يکسان نگاه داشتن همه نسبتها و درصدها، حاصل ، چيزي شبيه زير مي شد جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : آيدا
صفحه قبل 1 صفحه بعد آیدا این وب شخصیمه پر از خاطرات و مطالب باحال آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند |
|||||
|